درصد بزرگی از ایرانیهای ساکن آمریکای شمالی (به خصوص نسلهای جدیدتر) از شیوه تلفظ نام کشورشان توسط عموم انگلیسیزبانها ناخشنودند. آنها معتقدند اهل کشوری به نام «ایران» هستند اما بیشتر انگلیسیزبانها نام کشورشان را آیرَِن (aɪˈræn) تلفظ میکنند. این تلفظ به نظر این ایرانیان هم «غلط» است و هم گاهی حتی «توهینآمیز». به طور خلاصه، در زیر توضیح خواهم داد که چرا معتقدم این تلفظ نباید ما را ناراحت کند.
اخیرا از پایاننامه دکتریام دفاع کردم. این نوشته قرار است معرفی کوتاهی از کار پایاننامهام باشد تا اگر کسی علاقهمند بود برود و نگاهی به متن اصلی پایاننامه (که به طور عمومی در سایت دانشگاه آریزونا از اینجا در دسترس است) بیندازد. وزن شعر فارسی برای هرکس که دربارهاش کمی فکر کرده باشد معماست. کسانی … ادامه خواندن ساختار ریتمیک وزن شعر فارسی ←
علی یونسی، دستیار ویژه رئیس جمهور در امور اقوام، اخیرا در مصاحبه با روزنامه قانون سخنانی بر زبان رانده (متن کامل مصاحبه را در اینجا ببینید) که مایه جنجال بسیار شده. چون بسیاری از سخنان به رابطه بین زبانهای مختلف مورد تکلم در ایران مربوط است، قصد دارم توضیحاتی درباره علت و شدت مسالهدار بودن سخنان بدهم.
دعواها درباره استفاده از خط عربی برای فارسی زیاد است. حتی دعواها درباره این که این خط واقعا باید «خط عربی» نامیده شود یا نه هم زیاد است. این دعواها به کنار، یک ادعای عجیب اما پربسامد این است که خط عربی مناسب زبان عربی است و به آن اندازه به درد فارسی نمیخورد. ادعای [...]
سالهاست که آموزش عربی در مدارس ایران، بدون هیچ تردیدی بدترین بخش از نظام آموزشی دبیرستانی کشور بوده. عربی همواره درسی دشوار، زمانبر، و انرژیبر بود که میزان فایدهاش برای دانشآموزان به نسبت زحمتش بسیار بسیار اندک بود. در صورت موفقیت، آموزش عربی در ایران میتواند بسیار مفید و مهم باشد...
از لحاظ آوایی، با کمی سادهسازی، آموختن یک زبان جدید را میتوان متشکل از کسب چهار مهارت مختلف دانست. این چهار مهارت به کرات از سوی افراد با هم خلط میشوند، و این خلط موجب سوء تفاهمها و تصمیمگیریهای غلط زیادی در فرآیند زبانآموزی میشود. مهمترین نکته در این زمینه این است که داشتن مهارتهای اول و دوم نه فقط برای حرف زدن صحیح (speaking) که برای شنیدن درست زبان جدید (listening) هم لازم (و احتمالا کافی) هستند، و در نتیجه توجه بیشتری میطلبند. همچنین، ضروری است که توجه داشته باشیم که دو مهارت اول برای یک زبانآموز بزرگسال تقریبا همیشه قابل دسترسیاند در حالی که مهارتهای سوم و چهارم ممکن است به کلی برای زبانآموزان بزرگسال دسترسیناپذیر باشند (و به همین دلیل است که یک بزرگسال معمولا میتواند در شنیدن و فهم یک زبان خارجی به درجه اعلای توانایی برسد اما در تلفظ چنین اتفاقی به ندرت رخ میدهد). گاهی میشنویم که کسانی میگویند که مهم این است که زبان خارجی را «درست» تلفظ کنیم اما لازم نیست لهجه بومیمانند داشته باشیم. واقعا چنین جملهای معنی دقیقی ندارد و چندان قابل دفاع نیست (چون تلفظ درست ذاتا یعنی تلفظ بومیمانند) اما به هر حال منظور کسانی که چنین چیزی میگویند تقریبا این است که تواناییهای اول و دوم را به دست آوریم اما در بند تواناییهای سوم و چهارم نباشیم.
دکتر محمدرضا باطنی مقاله معروفی درباره فعل مرکب دارد، که با عنوان «فارسی، زبانی عقیم» منتشر شده است. خلاصه حرف او در آن مقاله خواندنی این است که فارسی سالهاست که به سمت استفاده از فعل مرکب به جای فعل ساده (مثلا «فریب دادن» به جای «فریفتن») حرکت کرده است. در نهایت باطنی تجویز میکند که سیاستهای برنامهریزی زبانی باید بکوشند دوباره فارسی را به سمت فعل ساده برگردانند، چرا که ریشههای افعال ساده بزرگترین سرمایه برای تولید واژگان تازهاند. او برای نشان دادن این معنا به فعل نُمودن اشاره میکند و مشتقاتش مانند نمایش، نما، نمایه، نمودار، نمونه، و نمود.
هر کسی که اندکی با مسائل مربوط به زبانها در ایران آشنا باشد میداند که در میان زبانهای غیر فارسی زبانهایی مثل کُردی و ترکی عموما جایگاه اجتماعی بسیار بالاتری در مقایسه با مازندرانی، گیلکی، لری و امثال آنها دارند، به این معنا که گویشوران این زبانها عموما با اعتماد به نفس بیشتری از زبان خود استفاده میکنند، بیشتر ممکن است به سراغ خواندن و نوشتن به این زبانها بروند، و از این زبانها در حوزههای گستردهتری (از جمله سیاست، علم، و ادبیات فاخر) استفاده میکنند.
این موقعیت اجتماعی برتر چیزی درباره برتری ذاتی و ساختاری این زبانها نشان نمیدهد، بلکه نتیجه عوامل سیاسی و فرهنگی و موقعیت اجتماعی گویشوران این زبانها (و نه خود اینزبانها) است. البته ناگفته پیداست که این زبانها هم خود زیر سایه سنگین فارسی در ایران در تنگنا هستند، اما همچنان موقعیتشان قابل مقایسه با مازندرانی و گیلکی و لری و تالشی و وفسی و مانند اینها نیست، و بیم انقراضشان در عرض چند نسل نمیرود.
گاهی در توجیه این تفاوت موقعیت بین زبانهای محلی، به عواملی مثل حمایت حکومتی، احساسات گویشوران، وجود رسمالخط، و وجود ادبیات غنی و رسانه در این زبانها اشاره میشود. این عوامل اگرچه کاملا موثرند، اما به عقیده من خود عوامل ثانویهای هستند که تحت تاثیر عوامل ریشهایتری هستند. در زیر به عمدهترین عواملی که به نظر میرسد به این موقعیت نسبتا موفق برای زبانهایی مثل ترکی و کردی کمک کردهاند اشاره میکنم.
فرض کنید دوست کُردی دارید، و یک بار میشنوید که وقت کُردی حرف زدن با کس دیگری، میگوید «آگات کردم» (یا با املای کردی سورانی: «ئاگات کردم»). اگر فارسیزبان باهوشی باشید ممکن است بفهمید که فعل مورد نظر چیزی شبیه همان «آگاه کردن» فارسی است. تا اینجای کار حدس خوبی زدهاید. اما در قدم بعد، حتما تصور میکنید که ترجمه این جمله به فارسی میشود «تو را آگاه کردم» یا همان «آگاهت کردم». اما سخت اشتباه میکنید! ترجمه فارسی این جمله این است: «تو مرا آگاه کردی»!
به طور خلاصه، ادعایی که در این ارائه پی میگیرم این است که در فارسی محاورهای هرچند در سطح آوایی (فونتیک) تفاوت میان مصوتهای بلند و کوتاه از میان رفته، اما در سطح واجی (فونولوژیک) این تفاوت همچنان پابرجاست و گویشوران زبان بدون آموزش صریح به این تفکیک دسترسی دارند.
هم شهود عامیانه و هم پژوهشهای زبانشناختی به ما میگویند که واژههایی که برای گروهی پرکاربرد باشند و شکل طولانیای داشته باشند، به تدریج در گفتار کوتاه میشوند یا با یک گزینه کوتاهتر جایگزین میشوند. به این ترتیب است که در فارسی شابدلظیم جایگزین شاهعبدالعظیم میشود و آقا-خداوند تبدیل به «آخوند» میشود (ریشه داشتن واژه آخوند در خداوند [...]
همه میدانند که حتی در همین تهران، ما حد اقل دو زبان فارسی داریم. یا دو گونه از زبان فارسی داریم. آن که میگوید «میخوام برم خونه» و آن که میگوید «میخواهم به خانه بروم.» اولی زبان واقعی مردم است، از نویسنده و وکیل گرفته تا فوتبالیست و آرایشگر. دومی زبان مکتوب است. زبانی که تقریبا تمام [...]
خون گشته مرا ز هجر یاران، دیده زین غم، شده چون سیل بهاران، دیده گر دست به من زنند، میریزد اشک مانند درختهای باران دیده! (قبلان بیگ – قرن یازدهم – به نقل از کانال تلگرام بینظیر «چهار خطی») به چشم من مدرن بودن از تصویرسازی و شیوه بیان این شعر میبارد. مثل خیلی از [...]
خط فارسی با بحران تازهای روبهرو شده. در عرض پنج سال، شمار بزرگی از فارسیزبانان با کسرههایشان درگیر شدهاند و ناگهان هیچ کس نمیداند «دوست من» درست است یا «دوسته من». گاهی «مثل این» مینویسند و گاهی «مثله این». چشمگیری این پدیده در این است که گریبان کسانی را گرفته که سالها درست مینوشتهاند. ده [...]
یاد گرفتن زبان دوم باعث میشود با ساختارها و کلمههایی آشنا شویم که نه تنها در زبان اولمان معادلی ندارند، بلکه قبلا حتی به امکان وجودشان به این شکل هم فکر نکردهایم. به وضوح به یاد دارم که در اوایل آشناییام با زبان انگلیسی از کسی پرسیدم «رساندن» به انگلیسی چه میشود (منظورم مثلا رساندن [...]
مقدمهای درباره گذشته زبان انگلیسی حدود هزار سال پیش در سال ۱۰۶۶ میلادی، سپاه فرانسویزبان ویلیام فاتح در نبرد تاریخی هیستینگز (Hastings) بر سپاه آنگلوساکسونهای جزیره بریتانیا پیروز شد و سرنوشت بریتانیا یا دستکم زبان انگلیسی را برای همیشه دگرگون کرد. فتح انگلستان توسط ویلیام فاتح آغاز موجی از مهاجرتها از فرانسه به انگلیس و جایگزینی انگلیسی با [...]